-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم به زخم توان داد، بی تپیدن نیست که کشته ی تو نصیبش ز آرمیدن نیست
2 گذشت و سوختم از انتظار و باز ندید درین دیار مگر رسم باز دیدن نیست؟
3 ز باغ وصل جه حاصل؟ دلا تصور کن که میوه بر سر شاخ است و دست چیندن نیست
4 ز تربتم بگذر ای مسیح دم ، زنهار کزین زیاده مرا تاب آرمیدن نیست
5 دلم کباب شد ز غصه ی غمت عرفی مگو مگو که مرا طافت شنیدن نیست