-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم، پیش لبت، با جان شیرین در فغان آمد خدا را، چاره دل کن، که این مسکین بجان آمد
2 بیا، ای سرو، گلزار جوانی را غنیمت دان که خواهد نوبهار حسن را روزی خزان آمد
3 ببزم دیگران، دامن کشان، تا کی توان رفتن؟ بسوی عاشقان هم گاه گاهی میتوان آمد
4 حیاتی یافتم از وعده قتلش، بحمد الله! که ما را هر چه در دل بود او را بر زبان آمد
5 سر زلفت ز بالا بر زمین افتاد و خوشحالم که بهر خاکساران آیتی از آسمان آمد
6 ملولم از غم دوران، سبک دوشی کن، ای ساقی ببر این کوه محنت را، که بر دلها گران آمد
7 کمند زلف لیلی میکشد از ذوق مجنون را که از شهر عدم بیخود بصحرای جهان آمد
8 بامیدی که در پای سگانت جان برافشاند هلالی، نقد جان در آستین، بر آستان آمد