- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم در عاشقی با زخم زهر آلود می گردد که از دنبال درد آوارهٔ بهبود می گردد
2 به مرهم کلفتی نو می شود، هر گه که می بینم که داغ سینهٔ پروانه آتش سود می گردد
3 ز طالع تا قیامت برگ غم دارم ، ولی داغم که گردون در زمان کامرانی بود می گردد
4 نگاه تلخ کامان دور دار از لعل او ، یارب که آب زندگی ناگاه زهرآلود می گردد
5 ندانم از کدامین باده مستی می کند عرفی که ناکامی طلب در کعبهٔ مقصود می گردد