- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوشم دل از غم تو بر آتش همیتپید وز دیده با خیال لبت آب میچکید
2 زآن لب چو میشنید حدیثی دل کباب میسوخت چون نمک به جراحت همیرسید
3 در پیش میفکند سر خود قتیل عشق از شر این گناه کز آن تیغ میبرید
4 ناکرده سر قلم سر زلفت کجا کشیم دال است زلف تو نتوان بیقلم کشید
5 پیش تو روز و شب چه برم نام مهر و ماه چون مهر دیگری نتوان بر تو به گزید
6 گیرم که باد با تو برد آه این ضعیف از باد تاله پشه کمتر توان شنید
7 چشم کمال روی تو دید و به گریه گفت چشم رونده چون تو در اقلیمها ندید