دوشم دل از غم تو بر آتش همی‌تپید از کمال خجندی غزل 417

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

دوشم دل از غم تو بر آتش همی‌تپید

1 دوشم دل از غم تو بر آتش همی‌تپید وز دیده با خیال لبت آب می‌چکید

2 زآن لب چو می‌شنید حدیثی دل کباب می‌سوخت چون نمک به جراحت همی‌رسید

3 در پیش می‌فکند سر خود قتیل عشق از شر این گناه کز آن تیغ می‌برید

4 ناکرده سر قلم سر زلفت کجا کشیم دال است زلف تو نتوان بی‌قلم کشید

5 پیش تو روز و شب چه برم نام مهر و ماه چون مهر دیگری نتوان بر تو به گزید

6 گیرم که باد با تو برد آه این ضعیف از باد تاله پشه کمتر توان شنید

7 چشم کمال روی تو دید و به گریه گفت چشم رونده چون تو در اقلیم‌ها ندید

عکس نوشته
کامنت
comment