- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل و جانم آنجا که جان و دل است به جانان که بی جان و دل مشکل است
2 غلط میکنم چند گویم ز دل به جانان رسیدن نه کار دل است
3 ز مبدای فطرت برفته ست حکم همین است و بس جان به جان مایل است
4 نه دنیا بمانده ست و نه دین به من مرا از محبت همین حاصل است
5 گرفته نشیمن گه جان من عقابی دلاور ولی بسمل است
6 نهنگی ست در قلزم آز من و لیکن چو لنگر دو پا در گل است
7 بر امید یک قطره از بحر عشق دو عالم به صد غصه بر ساحل است
8 ز بن گاه تقلید بربند رخت که مقصد فراتر از آن منزل است
9 ندانی به خود هیچ دانا کسی ست کر بر جمله دانندگان فاضل است
10 ندانست مستودع از مستقر هر آن کو درین امتحان داخل است
11 نزاری ز مردان حق گو سخن دگر هر چه گویی همه باطل است