- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل و دیده دل و دیده من پرخونست سوزش جان من از شرح و بیان افزونست
2 چشم نم دیدهام از دور فلک پرخون بود این زمان از غم هجران تو چون جیحونست
3 دوستانم به تفقّد همه دستان گویند کای ستمدیده درین واقعه حالت چونست
4 چه بگویم که درین واقعه بر من چه رسید هرچه گویم همه دانید کزآن افزونست
5 چون ز خار فلک سفله ننالم به ستم که گل روی تو در خاک لحد مدفونست
6 در فراق رخ خوب تو چنان میگریم که رخ جان من از خون جگر گلگونست
7 لیلی جان من آخر به کجا رفت بگو که جهانی ز فراق رخ او مجنونست
8 عمر شیرین چو به تلخی به سرآید ای دل میکش این درد که بر تو نه بلا اکنونست
9 از جهان غیر جفا نیست نصیبم چه کنم که مرا پشت دل از غصّه ز غم چون نونست