- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لطف و قهرت به من سوخته جان هر دو یکی ست دانه چون سوخت، بهاران و خزان هر دو یکی ست
2 تا تو مهجوری من خواسته ای، در کامم تلخی دوری و شیرینی جان هر دو یکی ست
3 دل خراشانه لبم ناله عبث می سنجد پلّه ی ناز تو و کوه گران هر دو یکی ست
4 با جگر تشنگی تیغ شکار اندازت خون صید حرم و آب روان هر دو یکی ست
5 اشک گلگون نکند گر چمن آرایی من چهره ی زرد من و برگ خزان هر دو یکی است
6 پیش شمشیر جفایی که سر تسلیمم سختی جان من و سنگ فسان هر دو یکی ست
7 عمر اگر باخته ام نیست حزین افسوسم در دیاری که منم سود و زیان هر دو یکی ست