جامی

جامی

جامی
جامی

دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود از جامی غزل 326

غزل 326 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود کان آفتاب سایه به حالم فکنده بود

2 سرو قدش فلک نپسندید در برم ور نی ز باغ عمر همانم بسنده بود

3 بارنده همچو ابر ازان گشت چشم من کایام وصل یار چو برق جهنده بود

4 بر شاخ گل که پیش رخش لاف لطف زد خندید غنچه در چمن و جای خنده بود

5 وصلش مجو در اطلس شاهی که دوختند این جامه بر تنی که نهان زیرژنده بود

6 آخر ز خون دیده روان ساخت کوهکن آن جوی سنگ را که پی شیر کنده بود

7 جامی به ناخوشی غمش عمر بگذراند خوش داشت خویش را دو سه روزی که زنده بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود

شاعر شعر دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود چه کسی است ؟

شاعر شعر دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود جامی می باشد.

شعر دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود چیست ؟

قالب شعر دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود غزل است

مضمون اصلی شعر دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.