-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش گر بزمم گذر کرد آن مه مجلس فروز روشنی بیرون نرفت از خانهٔ من تا به روز
2 دیشب از شست خیالش ناوکی خوردم به خواب روز چون شد خورد بر جانم خدنگ سینهسوز
3 دیدمش در خواب کاتش میزند در خانهام چون شدم بیدار دیدم آه خود را خانه سوز
4 دوش گستاخانه زلفش را گرفتم در خیال دستم از دهشت چو بید امروز میلرزد هنوز
5 هرکه آگاه از رموز عشق شد دیوانه گشت محتشم گر عاقلی کس را میاموز این رموز