- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غزال من که لبش رو به سبزی آورده به سبزه زار ختن مشکبو گیا خورده
2 چه گویم از خط سبزش که گرد چشمه نوش بنفشه ایست به آب حیات پرورده
3 بود ز دور خطش فتنه هر سر مویی چه فتنه ها که درین دور سر برآورده
4 زآفتاب درد پرده شب این عجب است که بندد آب شب زلف آفتاب را پرده
5 سیاه شد لب شیرین او ز مشکین خط کسی ندیده به شیرینیش سیه چرده
6 سیاهروزی صاحبدلان ز گردون نیست خط عذار بتان روزشان سیه کرده
7 چه مرد دعوی عشق است جامی ار نکند برآنچه می رسد از دوست صبر صد مرده