-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باغ عیش من بجای گل همه خار آورد آری، این نخلی که من دارم، همین بار آورد
2 کوه از سیل سرشکم در صدا آید، بلی گریه من سنگ را در ناله زار آورد
3 عالمی در گریه است از ناله جانسوز من نوحه ای کز درد خیزد گریه بسیار آورد
4 گر دل آزرده را جز داغ او مرهم نهم بر دل آن مرهم شود داغی که آزار آورد
5 هر که ابروی تو دید و مایل محراب شد زود باشد کز خجالت رو بدیوار آورد
6 تا ز خورشید جمالت گرم شد بازار حسن هر دم این دیوانه را سودا ببازار آورد
7 پای بر فرق هلالی نه، که بهر مقدمت هر زمان صد گوهر از چشم گهر بار آورد