دوستان بازم عجب کاری فتاد از جامی غزل 369

دوستان بازم عجب کاری فتاد

1 دوستان بازم عجب کاری فتاد دل به دام عشق خون خواری فتاد

2 جان رمید از تن به کویش آرمید از قفس مرغی به گلزاری فتاد

3 ما بلا خواهیم و زاهد عافیت هر متاعی را خریداری فتاد

4 در حریم وصل محرم شد رقیب دامن گل در کف خاری فتاد

5 عقل شد مفتون مشکین طره اش ساده ای در دام طراری فتاد

6 چشم پوشیدم رخش دیدم به خواب خفته ای را بخت بیداری فتاد

7 عمرها جامی وفا ورزید و مهر کارش آخر با جفاکاری فتاد

عکس نوشته
کامنت
comment