- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مه من در شبستان چونکه نو شد جام می شبها نماید از شفق می از حباب ریزه کوکبها
2 دهن شد چشمه حیوان ترا از عین نایابی دو لعل جانفزای دلکشت آن چشمه را لبها
3 بیا ای ساقی مهوش بده آن جام چون آتش بدینم سوز چون در هجر میسوزاندم تبها
4 چو آرد ترکتاز آن شوخ بهر پایبوس افتد هزاران ماه و انجم از نشان نعل مرکبها
5 شرابم باعث اخلاص رندان خرابات است بلی آمیزش یاران بود از قرب مشربها
6 چنان عشاق هرشب بیتو بردارند رستاخیز که در روحانیان غوغا فتد زان آه و یاربها
7 اگر فانی خرامد تشنهلب زین سان به میخانه از آن دریا کِش خُمها تهی سازند قالبها