مه من با رقیبان جفااندیش از هلالی جغتایی غزل 163

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

مه من با رقیبان جفااندیش می‌آید

1 مه من با رقیبان جفااندیش می‌آید ز غوغایی، که می‌ترسیدم، اینک پیش می‌آید

2 چه چشمست این؟ که هرگه جانب من تیز می‌بینی ز مژگان تو بر ریش دلم صد نیش می‌آید

3 به آن لب‌های شیرین وه! چه شورانگیز می‌خندی؟ که از ذوقش نمک بر سینه‌های ریش می‌آید

4 جمالت را به میزان نظر هرچند می‌سنجم به چشم من رخت از جمله خوبان بیش می‌آید

5 مرا این زخم‌ها بر سینه از دست خودست، آری کسی را هرچه پیش آید ز دست خویش می‌آید

6 فلک تاج سعادت می‌دهد ارباب حشمت را همین سنگ ملامت بر سر درویش می‌آید

7 هلالی، روز وصل آمد، مکن اندیشه دوری که این اندیشه‌ها از عقل دوراندیش می‌آید

عکس نوشته
کامنت
comment