جامی

جامی

جامی
جامی

چشمم از گریه چو در ورطه خون می‌افتد از جامی غزل 372

غزل 372 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

چشمم از گریه چو در ورطه خون می‌افتد

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 چشمم از گریه چو در ورطه خون می‌افتد راز پنهان دل از پرده برون می‌افتد

2 به ختم آن زلف نگون است و مرا در ره عشق هرچه می‌افتد ازین بخت نگون می‌افتد

3 بی‌تو گم شد اثرم وز غم تو در عجبم که به سر وقت من گمشده چون می‌افتد

4 گذر دیده شد آغشته به خون دل ازان پاره‌های جگر آلوده به خون می‌افتد

5 خلق گویند بکن صبر و لب از آه ببند چون کنم صبر که آتش به درون می‌افتد

6 شعله آه من این سان که ز گردون گذرد عرش را دم به دم آتش به ستون می‌افتد

7 جامی این نوع که سررشته تدبیر گسست آخرالامر به زنجیر جنون می‌افتد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چشمم از گریه چو در ورطه خون می‌افتد

شاعر شعر چشمم از گریه چو در ورطه خون می‌افتد چه کسی است ؟

شاعر شعر چشمم از گریه چو در ورطه خون می‌افتد جامی می باشد.

شعر چشمم از گریه چو در ورطه خون می‌افتد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر چشمم از گریه چو در ورطه خون می‌افتد چیست ؟

قالب شعر چشمم از گریه چو در ورطه خون می‌افتد غزل است

مضمون اصلی شعر چشمم از گریه چو در ورطه خون می‌افتد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.