چشمم خیال قد تو جز نخل تر نبست از جامی غزل 228

چشمم خیال قد تو جز نخل تر نبست

1 چشمم خیال قد تو جز نخل تر نبست نخل خیال را کس ازین خوبتر نبست

2 نگذشت در غم تو شبی کآتشین دلم از دود آه راه نفس بر سحر نبست

3 برداشت وصلت از سر ما سایه وه که بخت آن مرغ رام ناشده را بال و پر نبست

4 دارد به دور لعل تو بر سر سبوی می صوفی که جز عمامه تقوی به سر نبست

5 لعلت چو دید اشک من از خنده بس نکرد بر سایلان کریم در لطف در نبست

6 جز با غمت نرفت ز تن جان بیدلان بی زاد راه قافله بار سفر نبست

7 جامی که بسته بود کمر در طریق زهد تا شد اسیر عشق تو دیگر کمر نبست

عکس نوشته
کامنت
comment