سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

چشمم از پرتو خورشید رخت، از سلمان ساوجی غزل 23

غزل 23 ام از 897 غزلیات

چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب

1 چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب رویت از آتش اندیشه دل یابد تاب

2 چشم مست تو که بر هر طرفی، می‌افتد بر من افتاد، زمستی و مرا کرد خراب

3 با خیال تو مرا، خواب نیاید در چشم کو خیالت که طلب می‌کندش، دیده در آب

4 اگر از دیده تو را رغبت خواب است، مگر آب او ریزی وزین بخت، کنی خواهش آب

5 به تمنای لب لعل تو گردد، بر کف آتشین جان رسانیده به لب، جام شراب

6 چون ترا شمع صفت، با همه کس رویی هست من که پروانه‌ام ای شمع! ز من روی متاب

7 چون نه از آب و گلی، بلکه همه جان و دلی که گر از ماء و ترابی، پس ازین ما و تراب

8 دیگران را هوس جنت اگر می‌باشد روضه جنت سلمان در توست، از همه باب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب

شاعر شعر چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب چه کسی است ؟

شاعر شعر چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب سلمان ساوجی می باشد.

شعر چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب چیست ؟

قالب شعر چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب غزل است

مضمون اصلی شعر چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر