-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا به ماه هست بر درد دل من ماه تا ماهی گواه
2 شد معلم پیر در تعلیم خلق اما چه سود چون ندارد ابجد عشقت درست آن طفل راه
3 بعد ایامی که می بینم رخت پیش نظر گاه آب دیده مانع می شود گه دود آه
4 خاک پایت را نگه می دارد از رویم رقیب آن سیه رو هیچ روی من نمی دارد نگاه
5 افتم از شوقت من گریان به پای سرو و گل غرقه گشتم می زنم دستی به هر شاخ گیاه
6 جان شیرین گفتم آن لب را ز من تلخ آمدش گر پذیرد عذرم اکنون هستم از جان عذرخواه
7 نیست جامی را جزا با این همه دعوی مهر زان رخ نیکو جز آهی احسن الله جزاه