سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

آب چشمم راز دل، یک یک، به از سلمان ساوجی غزل 101

غزل 101 ام از 897 غزلیات

آب چشمم راز دل، یک یک، به مردم، باز گفت

1 آب چشمم راز دل، یک یک، به مردم، باز گفت عاشقی و مستی و دیوانگی، نتوان نهفت

2 پرده عشاق را برداشت مطرب در سماع گو فرو مگذار، تا پیدا شود، راز نهفت

3 لذت سوز غمش، جز سینه بریان نیافت گوهر راز دلم، جز دیده گریان نسفت

4 تا خم ابروی شوخ او، به پیشانی است، طاق در سر زلفش، دل من، با پریشانی است جفت

5 دست هجرانت، مرا در سینه، خار غم نشاند تا ازین خار غمم دیگر چه گل خواهد شکفت

6 زینهار از ناله شبهای من، بیدار باش کین زمان شبهاست، تا از ناله من کس نخفت

7 در صفات عارضت، تا نقش می‌بندد خیال کس سخن نازکتر و رنگین تر از سلمان نگفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آب چشمم راز دل، یک یک، به مردم، باز گفت

شاعر شعر آب چشمم راز دل، یک یک، به مردم، باز گفت چه کسی است ؟

شاعر شعر آب چشمم راز دل، یک یک، به مردم، باز گفت سلمان ساوجی می باشد.

شعر آب چشمم راز دل، یک یک، به مردم، باز گفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر آب چشمم راز دل، یک یک، به مردم، باز گفت چیست ؟

قالب شعر آب چشمم راز دل، یک یک، به مردم، باز گفت غزل است

مضمون اصلی شعر آب چشمم راز دل، یک یک، به مردم، باز گفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر