مرحبا ایچشم جان از ابن یمین فریومدی غزل 256

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

مرحبا ایچشم جان روشن بنور رای تو

1 مرحبا ایچشم جان روشن بنور رای تو دستگیر دل گه آشفتگی گیسوی تو

2 هر که دید آن موی و رو در کفر و در اسلام گفت صبح اسلام است و شام کفر روی و موی تو

3 پیش شمع روی تو مهر فلک پروانه ایست جفت شد ماه نو از طاق خم ابروی تو

4 آفتاب نور بخشی سایه از من وامدار تا شوم ذره صفت اندر هوای کوی تو

5 با دل شوریده گفتم بر سر خوان امید جز جگر ما را نصیبی نیست از پهلوی تو

6 پیش تیر غمزه خوبان سپر گشتن ز عشق و آن کمان بالاترست از قوت بازوی تو

7 گفت کای ابن یمین از من مبین اندوه خویش دیده میآرد بلاهم سوی من هم سوی تو

عکس نوشته
کامنت
comment