1 چشمم که سرشک را روائی داده ست از مهر تو بادل آشنائی داده ست
2 دل کشته تست وان نهان چون دارم کم دیده به خون دل گوائی داده ست
1 به جان بریم ترا سجده تا به سر چه رسد نثار پای تو سرهاست تا به زرچه رسد
2 ترا ز نور جلالت نمی توانم دید به چشم جان به سرت تا به چشم سر چه رسد
1 دم فروکش دلا که همدم نیست راز خود خود شنو که محرم نیست
2 راه مردی و مردمی و وفا این سه خصلت در اهل عالم نیست