- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم من گوش خیالت دارد، اما خواب نیست هست جان را، عزم پا بوست ولی، اسباب نیست
2 دیده را هر شب خیالت میشود مهمان، ولی دیده را اسباب مهمان در میان جز آب نیست
3 رویت آمد، قبله دل ابروت، محراب جان اهل معنی را برون، زین قبله و محراب نیست
4 با خیالت، خواب در چشمم نمیگیرد قرار خواب میداند که راه سیل، جای خواب نیست
5 رشته جانم کی آرد تاب شمع روی تو چون چراغ عقل را با شور عشقت تاب نیست
6 مجلس ما روشن است، از طلعتش، مه را بگو دیده بر هم نه، که امشب حاجت مهتاب نیست
7 رسم دین بگذاشت سلمان، مذهب رندی گرفت ترک این مذهب گرفتن، مذهب اصحاب نیست