1 ای چشم من از نقش رخت دفتر آب آورده غمت راز دلم برسر آب
2 من سوخته ام تو آب داری آری جان را از فراتش بود و گل بر آب؟
1 اکنون که تر و تازه بخندید نوبهار ما و سماع و باده رنگین و زلف یار
2 بی زلف یار و باده رنگین و بی سماع خود آدمی چگونه زید وقت نوبهار
1 ای یافته از چهره تو حسن کمالی داده است جمالیت خدا و چه جمالی
2 از دیده من عشق تو انگیخته نیلی وز قامت من هجر تو پرداخته فالی