چشم منی و خانه تو چشم خانه‌ام از جامی غزل 627

چشم منی و خانه تو چشم خانه‌ام

1 چشم منی و خانه تو چشم خانه‌ام حق‌القدوم تو گهر دانه دانه‌ام

2 چون مردمان خانه چشمم میان آب از بس که آب دیده گرفته‌ست خانه‌ام

3 اکنون که زیر ران تو رام است رخش حسن می‌کن نوازشی به سر تازیانه‌ام

4 خواب آورد فسانه عجب قصه‌ای که بود خواب طرب ز چشم حریفان فسانه‌ام

5 روزی که بر امید تو قالب کنم تهی بالین بس است خشتی ازین آستانه‌ام

6 ز آواز سیل چشم ترم دل همی‌تپد رقصی چنین اثر دهد آری ترانه‌ام

7 جامی نیم که خسرو وقتم به ملک عشق منشور خسروی غزل عاشقانه‌ام

عکس نوشته
کامنت
comment