-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روز من شب شد و آن ماه براهی نگذشت این چه عمریست که سالی شد و ماهی نگذشت؟
2 ذوق آن جلوه مرا کشت، که وی از سر ناز آمد و گاه گذشت از من و گاهی نگذشت
3 عمر بگذشت و همان روز سیه در پیشست در همه عمر چنین روز سیاهی نگذشت
4 قصه شهر دل و لشکر اندوه مپرس که از آن عرصه باین ظلم سیاهی نگذشت
5 نگذشت آن مه و زارست هلالی برهش حال درویش خرابست که شاهی نگذشت