مده تسلی ام از صلحِ بیم از عرفی شیرازی غزل 375

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

مده تسلی ام از صلحِ بیم دار هنوز

1 مده تسلی ام از صلحِ بیم دار هنوز که می شوم به فریبت امیدوار هنوز

2 مباد روز قیامت، به وعده گاه بیا که دل نشسته در آن جا به انتظار هنوز

3 به دست بوس تو از ذوق، جان برآمد، لیک نبرده زخم از این لذت، شکار هنوز

4 فروگرفت در و بام دیده را حیرت نگشته گرم نگاه به روی یار هنوز

5 شوم فدای تو ای دل، که جمله خوبی، لیک ز یاد غمزهٔ او می شوی فگار هنوز

6 خزان گرفت گلستان عیش را، عرفی ندیده خرمی فصل نو بهار هنوز

عکس نوشته
کامنت
comment