شراب خون من، آن مست را مخمور میسازد
1
شراب خون من، آن مست را مخمور میسازد
کباب من لب شیرین او را شور میسازد
2
به قسمت گر نصیب خضر گردد، یک شب هجران
ره نزدیک عمر جاودان را، دور میسازد
3
چنین بیپرده چون بلبل، نمیگردید افغانم
مرا رسوا و مست، آن غنچهٔ مستور میسازد