- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خاموشی من قفل نهانخانهٔ عشق است افسانهٔ من گریهٔ مستانهٔ عشق است
2 دیوانه دل من که درو فتنه زند جوش گنجی است که آرایش ویرانهٔ عشق است
3 شوریده شد از ناخن عشق این دل صد شاخ این زلف پریشان شده از شانهٔ عشق است
4 صد دشنه خورد عقل که خاری کشد از پای اینها گل آن است که بیگانهٔ عشق است
5 از منطق و حکمت نگشاید اثر شوق اینها همه آرایش افسانهٔ عشق است
6 هر شمع که در انجمن دهر برافروخت گر آتش طور است که پروانهٔ عشق است
7 عرفی دل افتادهام از کعبه چه جویی دیری است که او فرش صنمخانهٔ عشق است