پشتم ز غم بار فراق تو از جهان ملک خاتون غزل 351

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

پشتم ز غم بار فراق تو دوتا گشت

1 پشتم ز غم بار فراق تو دوتا گشت امّید شب وصل توأم جمله هبا گشت

2 هرگز به سر کوی نگاری نرسیدم تا مرغ دل خسته ی ما گرد هوا گشت

3 یکتا شدم اندر غم عشق تو نگارا بر روی تو تا زلف سمن سات دو تا گشت

4 آن قد دلارای که صبر از دل ما برد بالاش نگویید که آن عین بلا گشت

5 امّید وفا بود مرا از کرم دوست گویی که همه عهد و وفای تو جفا گشت

6 از یار نیامد سوی این خسته پیامی تا محرم راز دل ما باد صبا گشت

7 گویی که ببرّید ز ما آن بت بی مهر بگذاشت وفا یک سرو همدست جفا گشت

8 هر تیر که در کیش دلم بود بیفکند بر تیر چه از دست دلم چونکه خطا گشت

9 آخر بده امروز مراد دل تنگم چون کام دلت از دو جهان جمله روا گشت

عکس نوشته
کامنت
comment