1 شبی کان کودکم آید در آغوش کنم صبح جوانی را فراموش
2 غلام لعبت حوری نژادم که شد غلمان بخلدش حلقه در گوش
3 اگر نوشم چو خضر آب حیاتش نخواهم گفت حرف از چشمه نوش
4 اگر چون دوش بر چشمم زنی تیر نمیگیرم دو چشم از آن بر دوش
5 اگر خیر است در کیش تو قربان منت قربان شوم در خیر میکوش
6 پریشان بر رخ او زلف مشکین بمهر از غالیه بنهاده سرپوش
7 نخواهد اوفتاد از جوش خونم زنند اغیار تا در بزم تو جوش
8 چه گلزار است یا رب عشق کانجا لب بلبل بود چون غنچه خاموش
9 حریفان مست می سرخوش زباده من آشفته زساقی مست و مدهوش
10 چه ساقی ساقی بزم محبت علی کاوراست امکان حلقه در گوش
دیدگاهها **