-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم بیدار مرا نوبت دیدار آمد دوست از خلوت جان جانب بازار آمد
2 قصه در پرده نگوئیم،که آن شاه وجود خویشتن را ز پس پرده خریدار آمد
3 علم نصرت منصور ز کیوان بگذشت که چنین مست ومعربد بسردار آمد
4 منکران در صف انکار تبرز کردند سنگ ازین واقعه در موطن اقرار آمد
5 مل ترا دید بسی شورش و مستی ها کرد گل ترا دید ز سودای توگل زار آمد
6 دل و جان دو جهان زنده جاویدان شد حسن آندوست چو در جلوه بتکرار آمد
7 قاسم،ازمردم محجوب شدی زنهاری هر که زنهار ترا دید بزنهار آمد