بازو مساز رنجه که ما خود از نشاط اصفهانی غزل 176

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

بازو مساز رنجه که ما خود فتاده‌ایم

1 بازو مساز رنجه که ما خود فتاده‌ایم گردن به تیغ و سر به کمندت نهاده‌ایم

2 جان گر بود سزای تو بر کف گرفته‌ایم سر گر سزد به پای تو از دست داده‌ایم

3 آیینه‌سان دلیست به صیقل‌سرای عشق ما را که نقش‌ها بپذیریم و ساده‌ایم

4 در آستان میکده آخر کنند خاک ما را که هم نخست از آن خاک زاده‌ایم

5 در موج بحر هستی از اهتزاز عشق ما همچو ماهیان به ساحل فتاده‌ایم

6 دشمن مباش غره به بازوی خود که ما سر بر مراد دوست به چوگان نهاده‌ایم

7 بر چشمهٔ حیات نبندیم دل که چشم بر خاک پای خسرو عالم گشاده‌ایم

عکس نوشته
کامنت
comment