- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مسلمانان دلی دارم جراحت ندانم تا مرا زین دل چه راحت
2 لبم ریش دلم را تازه دارد ز بس کان لب همی ریزد ملاحت
3 بیا کر حسرت لعل تو چشمم میان موج خون دارد سیاحت
4 چو صبحت دوش دیدم بر سر بام به شب پنداشتم الشَّمس لاحَت
5 سر زلف تو شام است و رخت صبح مبارک باد شامت با صباحت
6 دگر بر هم نیارد دیده نرگس که گل بیدار شد و الطَّیرُ ناحَت
7 لب ابن حسام از شوق آن لب ز طوطی می برد گوی فصاحت