- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چوگان ز مشک بر مه تابان کشیدهای مه را چو کوی در خم چوگان کشیدهای
2 آوردهای ز شعر سیه سایبان حسن بر فرق آفتاب در فشان کشیدهای
3 آن خط سبز فام که خضر است نام او خوش بر کنار چشمه حیوان کشیدهای
4 هر جان و دل که یافتهای در کمند عشق مجموع را به زلف پریشان کشیدهای
5 دارد هوای دانه خال تو مرغ روح با آنک دام بر زبر آن کشیدهای
6 اندر میان جان چو الف جایگیر شد قدت که راست چون الف جان کشیدهای
7 چون اشک عاشقانت لطیفست و آبدار گوهر که زیر لعل بدخشان کشیدهای
8 چشم بد از تو دور که در مصر دلبری خط در جمال یوسف کنعان کشیدهای
9 گفتم بر آستان تو جان کردهام نثار گفتی که باز زیره به کرمان کشیدهای
10 بییاد تو نمیزند ابنیمین دمی در نام او چرا خط نسیان کشیدهای