1
مؤذن میخانه زد بانگ صبوح
بر کف ساقی است مفتاح فتوح
2
خرقه تن چند باشد بارجان
خرقه را بگذار و بستان راح روح
3
آنچه من دیدم زچشم خویش دوش
کی زطوفان دیده در یکعمر نوح
4
شب نشینان خمار عشق را
نیست درد سر بامید صبوح
5
از شهیدان غمش آشفته گفت
قال بشر هم بریحان و روح