- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گل رفت حالی از چمن تا خود به بستان کی رسد وز شوق رویش ناله و زاری به دستان کی رسد
2 گفتم به باد صبحدم بشتاب در رفتن ولی افتان و خیزان می رود او نزد جانان کی رسد
3 چون نزد جانان می روی بعد از سلام از من بگوی دردی که من دارم ز تو آخر به پایان کی رسد
4 چون عمر کوتاهست شب، چون زلف او هجران دراز این قصه ی پر درد من هرگز به پایان کی رسد
5 از چشم مخمورش نظر هرگز نیندازد به ما وز جرعه لعل لبش بویی به مستان کی رسد
6 موری شده پامال غم اندر بیابان فراق هیهات کاحوال جهان نزد سلیمان کی رسد
7 سرگشتهام گرد جهان زان چشم مست ناتوان با من بگو آرام جان کاین سر به سامان کی رسد