-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به سینه چون مژهٔ او سنان بجنباند تپیدن دل من آسمان بجنباند
2 بس است خامشیم وقت آن رسید که دل کلید ناله به قفل دهان بجنباند
3 به گوش پنبه گذارد، درای آهن دل هجوم ناله مرا آشیان بجنباند
4 سماع زمزمه ی بیخودانه پای مرا به هر زمین که بکوبد جهان بجنباند
5 به تربتم گذرد با رقیب از آنکه مرا ز رشک در دل خاک، استخوان بجنباند
6 گرفتم اینکه به پایان رسد ز شکوه فراق چگونه غیرت عاشق زبان بجنباند؟
7 تپیدن دل من می کنی خروش حزین به کوی او چو جرس پاسبان بجنباند