- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خرامنده کوهی، فلک پیکری شتابنده ابری، گران لنگری
2 به جستن، ز برق دمان گرمتر به رفتن، ز آب روان نرمتر
3 به سوی فرازی که بالا رود عنان بر عنانِ ثریّا رود
4 نشیبی چو آید ورا پیش پا چنان اندر آید، که تیر قضا
5 چو خور را به چوگان سم، گو کند خور از خوشدلی، رقص پهلو کند
6 چو ایام بدخواه آید به سر رسد بر سرش از اجل پیشتر
7 عنان کش شود گاه تندی چنان که راز نهان بر لب رازدان
8 دمی تا فلک چون نگه طی کند صبا را چو نقش قدم، پی کند
9 یکی بُرز بالاست، گردون شکوه زمین از فشار سُم او ستوه
10 سرِ کوه البرز را زاشُتُلم فرو کوبد از گرز پولاد سُم