- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیشتر خلق جهان در پی جاه و درمند ز وفا دور و جفاجوی و نه اهل کرمند
2 روزگاریست پرآشوب که از خلق جهان حذر اولیست که یاران وفادار کمند
3 وحشتی از همه دارند ندانم که چرا همچو آهوی چرا گشته ز مردم برمند
4 بهر یک نان که مبادا به جهانش سفله هست امکان که تهیگاه هم از هم بدرند
5 گردش دور فلک را چو بقا نیست چرا آخر از کار جهان جمله چنین بی خبرند
6 بنده ی قدّ تو گشتند ز جان تا دانی سرو نازی که به بالای تو اندر چمنند
7 دل من آهوی وحشیست که در کوه و درت گشت سرگشته و عمری که نیامد به کمند