موسی صفتان را، که درین طور از قاسم انوار غزل 110

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

موسی صفتان را، که درین طور مقامست

1 موسی صفتان را، که درین طور مقامست از درد تو مستند گروهی ز دوا مست

2 آن خال سیه جانب آن زلف دلاویز وصفش نتوان گفت: چه دانه است و چه دامست

3 هرجا که تو باشی سخن از شاهد و می گوی چون راه هدایت همه از ذکر دوامست

4 از چهره زیبا تتق زلف برانداز چون نور هدایت همه از رفع ظلامست

5 زاهد ز می ناب همین نام شنیدست او مست خیالست، نه سرمست مدامست

6 از مطبخ جان بوی طعامی نشنیدست زعمش همه اینست که بر خوان کرامست

7 یک نام شنیدست از آن یار گرامی زان نام گمان برده که سلطان انامست

8 یک بوسه، نگوییم، که یک غمزه از آن چشم انعام کن، ای دوست، که انعام تو عامست

9 قاسم، سخن از ساقی و می خانه و می گوی زیرا که ترقی همه از ذکر مدامست

عکس نوشته
کامنت
comment