1 ای صبح امید من چو شام از غم تو هرگز نزدم دمی بکام از غم تو
2 گر بیتو میی میخورم از دلتنگی خونیست که میخورم مدام از غم تو
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
1 مرا ز جور تو ای روزگار سفله نواز بسیست غصه چگویم که قصه ایست دراز
2 بناز میگذرانند عمر بیهنران هنروران ز تو افتاده اند در تک و تاز