ای صبح سعادت ز جبین تو هویدا از قاسم انوار غزل 3

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

ای صبح سعادت ز جبین تو هویدا

1 ای صبح سعادت ز جبین تو هویدا این حسن چه حسنست؟ تقدس و تعالا

2 من بنده آن باده نابم که دمادم در هر نفسی تازه کند جودت ما را

3 از عربده ما در میخانه نیستی جان بنده حسن تو، زهی حسن مدارا

4 از کعبه و بتخانه مگوئید بعاشق از جنت و فردوس مگو مست لقا را

5 امروز اگر فرد شوی مرد خدایی فردا مطلب نسیه،مجو عاشق فردا

6 دانند رفیقان که ره دور و درازست از کوچه مقصود ببازار تمنا

7 در کوی تو پستیم،زهی منصب عالی! با روی تو مستیم، زهی مقصد اقصا!

8 چون نسبت ما با تو درستست نگوئیم دیگر سخن از مرتبه آدم و حوا

9 ای هادی جان و دل و دین رحمت عامت بر قاسم بیچاره تو از لطف ببخشا

عکس نوشته
کامنت
comment