صبح گدا و شام زخورشید از عرفی شیرازی مثنوی 35

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

صبح گدا و شام زخورشید روشن است

1 صبح گدا و شام زخورشید روشن است گر قادری به بخش چراغی بشام ما

2 ما را بکام خویش بدید و دلش بسوخت دشمن که هیچگاه مبادا بکام ما

3 در خلوتی که دختررزنیست عیش نیست داغست شیخ شهر زعیش مدام ما

4 در روزگار نیست رسولی که بی حسد درگوش چون توئی برساند پیام ما

عکس نوشته
کامنت
comment