- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیش از دی گرم استغنا زدن گردیدهای غالبا امروز در آیینه خود را دیدهای
2 کلفتی داری و پنهان داری از من گوئیا این که با غیر الفتت فهمیدهام فهمیدهای
3 گشت معلومم که در گوشت چه آهنگی خوش است چون شنیدم کز غرض گو حال من پرسیدهای
4 چون شوی با غیر بد مخصوص خود گردانیم آلت اعراض غیرم خوب گردانیدهای
5 چون نمیرنجی تو از کس جز به جرم دوستی حیرتی دارم که از دشمن چرا رنجیدهای
6 پنبهای در گوش نه تا ننهی از غیرت به داغ این که میگویند بدگویان اگر نشنیدهای
7 محتشم کافتاده زار از پرسش بی جای تو کشتهای او را و پنداری که آمرزیدهای