1 ماه، بر روی چو ماهش نگرید فتنه در چشم سیاهش نگرید
2 گرد عارض، خط شیرین بینید؛ کنج لب، خال سیاهش نگرید
3 میرود، وز پی او دلشدگان شاه بینید و سپاهش نگرید!
4 بی گنه کشته شد آذر یاران بی گناه است، گناهش نگرید
1 قاصدا، نامهای از کوی فلانی به من آر یعنی از یار من آن نامه که دانی به من آر
2 نامهٔ من ببر، اما به رقیبان منمای؛ گر توانی بدهش، ور نتوانی به من آر!
1 حیات جاودان بخشد بعاشق لعل خندانت بود سرچشمه ی آب بقا چاک زنخدانت
2 نباشی گر تو شمع تربت ما نیست دلسوزی؛ که افروزد چراغی بر سر خاک شهیدانت!
1 دوسه روز شد که پیدا نه ای، از کجات جویم؟! بکسیت آشنایی نه، کز آشنات جویم
2 تو گرانبها دری، چون من بینوات جویم؟! وگرت کسی فروشد، ز کجا بهات جویم؟!