1 ماه، بر روی چو ماهش نگرید فتنه در چشم سیاهش نگرید
2 گرد عارض، خط شیرین بینید؛ کنج لب، خال سیاهش نگرید
3 میرود، وز پی او دلشدگان شاه بینید و سپاهش نگرید!
4 بی گنه کشته شد آذر یاران بی گناه است، گناهش نگرید
1 از دست من کشید گه عهد یار دست بر هیچ کس نیافت چو من روزگار دست
2 گفتم: بیار دست، که بندیم عهد نو بد عهد بین، نداد بدستم ز عار دست
1 هر مرغ که میپرد ز بامت گویم، بمن آورد پیامت!
2 خونم، که چو آب شد حلالت؛ گر با دگران خوری حرامت!
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به