مولی قوام دین از کمال‌الدین اسماعیل قطعه 165

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

مولی قوام دین که بر اقلیم حلّ و عقد

1 مولی قوام دین که بر اقلیم حلّ و عقد کلک گره گشای تو فرمان روا بود

2 تر گردد از حیای کفت ابر هر زمان وین قطره ها کزو بچکد از حیا بود

3 با طبع تو مثل نتوان زد ز موج بحر کان جمله شورش و نقب و این سخا بود

4 از جود دست تو که بشکرست هر کسی دانی که چون منی به شکایت خطا بود

5 خاموشیم ز غایت بی برگیست از آنک باشد خموش سازی کان بی نوا بود

6 در انتظار جودتو صبرم بجان رسید و انصاف بیشتر زین طاقت کرا بود؟

7 زخم زبان و طالبقا را چه می کنم؟ خود این متاع صنعت بازار ما بود

8 چون این همه بباید گفتن که تا مرا بخشی محقّری کرم آنگه کجا بود؟

9 چون خون من بریخته باشی در انتظار پس هر چه زان سپس بدهی خون بها بود

10 دل پر امید و دست تهی از عطای تو بعد از قصیده یی و دو قطعه روا بود؟

11 این داوری بنزد تو آورده ام بگوی آن روز را که داور حاکم خدا بود

12 لایق بود که چون بروم من ازاین دیا با من ز بخشش تو همین ماجرا بود؟

13 من خود از این طمع نتوانم برید لیک این نام و ننگ و همّت و عرض شما بود

14 اینم بترکه مردم از این حال غافلند و آنگه مثل زنند که، شاعر گدا بود

عکس نوشته
کامنت
comment