مژگان سرکشت، رگ جان ها از حزین لاهیجی غزل 291

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

مژگان سرکشت، رگ جان ها گرفته است

1 مژگان سرکشت، رگ جان ها گرفته است بنگر که دست فتنه چه بالا گرفته است

2 گاهی کشم سری به گریبان خویشتن از بس دلم ز تنگی دنیا گرفته است

3 آشوب محشریست، دلش نام کردهام این قطره ای که شورش دریا گرفته است

4 نامی ست بی نشان که به آن فخر می کنند این هستیی که شهرت عنقا گرفته است

5 تنگ است اگر به غمکدهٔ شهر جا، حزین از دست ما، که دامن صحرا گرفته است؟

عکس نوشته
کامنت
comment