آینه بردار و حسن جان فزای از محتشم کاشانی غزل 503

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

آینه بردار و حسن جان فزای خویش بین

1 آینه بردار و حسن جان فزای خویش بین انتخاب نسخهٔ صنع خدای خویش بین

2 در خرامش بر قفا چشم افکن ای زنجیر مو یک جهان مجنون کشان اندر قفای خویش بین

3 ای که برافتادگان چون باد میرانی سمند یک ره آخر زیر پای باد پای خویش بین

4 ای که در مهد همایون میروی سلطان صفت از زکوة سلطنت سوی گدای خویش بین

5 ای جمالت شمع صد پروانه سر برکن ز بام مرغ جان را پرزنان گرد سرای خویش بین

6 از قبای تنگ بیرون‌آ و جیب یوسفان تا به دامن چاک از رشگ قبای خویش بین

7 بینوا در دهر بسیار است اما محتشم بینوای توست سوی بینوای خویش بین

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر