- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آیینه باش و عکس رخش بین در آینه مشنو خبر که نیست خبر چون معاینه
2 گفتم توان جمال تو دیدن به عشوه گفت گر صاف دل چو آینه باشی هرآینه
3 ذرات کون آینههای جمال اوست نقشی دگر نموده رخش در هر آینه
4 صوفی تو خرقهپوشی و ما رند جرعهنوش ما بیننا و بینک الا مباینه
5 جامی چو در تلاطم بحر قدم فتاد فارغ شد از تموج احداث کاینه