جویای تبریزی

میر عبداللطیف خان که از جویای تبریزی قطعه‌ 18

قطعه‌ 18 ام از 1266 قطعات

خانه / جویای تبریزی / دیوان اشعار جویای تبریزی / قطعات در دیوان اشعار / قطعه‌ شماره 18

1 میر عبداللطیف خان که گذشت در محرم ازین سرای غرور

2 باد تا حشر مرقد پاکش همچو فانوس گردآور نور

3 گفت تاریخ رحلتش را عقل ‏«بحسین و حسن شده محشور»‏

جویای تبریزی

شعر شعر کهن قطعه‌ جویای تبریزی

عکس نوشته

کامنت

شعر های دیگر از جویای تبریزی

1 به نیروی محبت در کنار آرم میانش را به زور ناتوانی می کشم آخر کمانش را

2 بساطی چیده رنگین چشم بد دور از نگاه او بود هردم زخون تازه ای گرمی دکانش را

1 داغ تو بود لاله صفت زیب تن ما چون غنچه بود زخم تو جزو بدن ما

2 دور از گل رخسار تو مانند شکوفه از پنبهٔ داغ است به تن پیرهن ما

1 رنگین کنی زخون جگر گر خیال را شاید که دلنشین شود اهل کمال را

2 در پیش قامت تو چو بید موله است سر بر زمین ز بار خجالت نهال را

شاعر شعر میر عبداللطیف خان که گذشت جویای تبریزی می باشد.

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر میر عبداللطیف خان که گذشت قطعه‌ است

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, می‌نوشی است.

شعربعدی

1266 / 18

شعرقبلی

بنر